آراد و نیکرادآراد و نیکراد، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 9 روز سن داره

همه دنیای من آراد و نیکراد

مادرم روزت مبارک

مادرم... فرشته ی صبور آسمان دلم... نام تو، رازی نوشته بر بال پروانه هاست... گلها همه به نام تو مشهورند... آیینه ها از انعکاس نام تو می خندند... و من تنها برای تو می گویم: زندگی کن، تا زنده بمانم. روزت مبارک فرشته ... در این دنیا، تنها همین یک روز نیست که به نام مقدس تو شکل گرفته ... همه ی روزهای جهان وامدار محبت تواند مادر... لبخند تو مقدس ترین تجلی خداوند در دنیاست و دستان پر از مهرت ، آغوشی گسترده برای تمام فصلهاست... تو با منی ...  مثل سایه ی پا به پای نفسهایم ... مثل گوشواره به گوشه بادبادکهایم . تو همان چشمه ای هستی که سیرابم می کنی از محبت. تو همان داروی شفا بخشی، که...
31 فروردين 1393

خداحافظی با پستونک

خداحافظ پستونک  فردای روز تولد بود که برای همیشه با پستونک خداحافظی کردید. خیلی وقت بود که اطرافیان گیر داده بودن به پستونکهای شما. که دیگه می می بسه... چقدر این بچه ها پستونک می خورن و... هرکی یه چیزی می گفت. یکی از روی دلسوزی چیزی می گفت... یکی دیگه به خاطر این که ثابت کنه من مادر تنبلی ام طعنه میزد... یکی بچه خودش و به رخ ما می کشید که اصلا و ابدا به پستونک لب نزده... خلاصه هیچ کی خودش و جای من که مادر دو تا بچه شیطون و کوچولو ام نمیذاشت ... تا اینکه منم دیگه احساس کردم وقتشه که این پستونک عزیز رو از شما جدا کنم... شایدم شما رو از اون ... چند روزی بود که عزیزجون از معایب پستونک براتون می گفت. می گفت دندونها رو ...
29 فروردين 1393
1